نویسنده: غلامرضا معصومی

 
آشواتا āšvātā نام درختی است در هند که به درخت واژگون نیز معروف بوده و مورد پرستش هندوها می‌باشد. تجلی قداست در این رُستنی فقط برای هندوها مشهود و مرئی می‌باشد، زیرا تنها از دیدگاه ایشان، آشواتا (Ashvattha) تجلی قداست است، نه گونه‌ای دیگر از درختان در طبیعت. در نتیجه این تجلی قداست نه تنها تاریخی، بلکه محلی و موضعی نیز می‌باشد. با این حال هندوها با رمز درخت کیهانی اگزیسموندی (Axismundi) آشنایی داشته و آن را تجلی قدس اساطیری، رمزی جهانی، محور عالم و قطری می‌دانند که دو قطب گوی آسمان را به هم پیوند داده و بر خط استوای آسمان عمود است، زیرا درختان کیهانی در همه‌ی تمدن‌های کهن یافت می‌شود. آشواتا به این دلیل که قداست عالمِ در حال تجدید و نوزایی دائم را در جسم خود جای داده، مورد پرستش هندوها می‌باشد، زیرا آشواتا، عالم منعکس در آئینه‌ی درختان کیهانی را در جسم خود گنجانده و به گونه‌ای رمزی، نمودار می‌سازد که تجلی این گونه قداست فقط در نظر اعضای جامعه‌ی هندوها، مرئی و مشهود است.
گیتا (Gita) برای نشان دادن رابطه‌ی بین آفریده و آفریننده، به تمثیل درخت واژگون پرداخته و آن را چنین تشریح می‌کند: «آشواتا، درختی است ابدی که ریشه‌های آن در بالا و شاخه‌های آن در پائین قرار داشته و به سوی بالا و پائین سر بر می‌آورد. (155) سه جوهر تصاعدی، نزولی و انبساطی آن را پرورانده و وداها برگ‌های آن به شمار می‌روند. مدرکات حواس، شکوفه‌های آن درخت بوده و در جهت پائین، یعنی در دنیای آدمیان ریشه دوانده، به اعمال آدمیان گره خورده و می‌پیوندد. کسی که صورت آغاز، انجام و گسترش این درخت را نمی‌یابد، بایستی با تبر نیرومند بی‌علاقگی، این درخت را که ریشه‌ای محکم داشته، قطع کند. سپس در ادامه‌ی آن، مقامی را جست وجو کند که چون بدان نائل آید، دوباره به این جهان هستی باز نمی‌گردد. یکی دیگر از خصوصیات درخت آشواتا، داشتن ریشه‌های دوگانه‌ای است که از یک سو ریشه در دل آسمان بی‌کران که همان عالم غیب و برهمن (Brahman) است، فرو رفته و از سوی دیگر، همان ریشه در دنیای آدمیان، گسترده و به اعمال آنها متصل شده است». شنکره (Shankara) در تفسیر این بند می‌گوید: «برهمن به علت نیروی ناپیدای خویش، یعنی مایا (Maya)، به غایت لطیف و در زمان و علت العلل، ابدی و بزرگ است، آن را بالا گفته و ریشه‌ی درخت دانسته؛ عقل که شاخه‌های آن بوده، به سوی پائین سر برآورده و به علت فانی بودن، آن را آشواتا نامیده است. به موجب همین امر است که شاخه‌های آشواتا هر لحظه از بین رفته و تجدید می‌شوند». شنکره، این درخت را سامسارا (Samsara) یا صیرورت نامیده و بیان می‌کند: «چون توهّم سامسارا، از زمانی بی‌آغاز بوده، از این رو آن را ابدی می‌دانند، چرا که قائم بر سلسله‌ی پیدایش‌های بی‌آغاز و بی‌پایان است، پس به همین جهت ابدی به نظر می‌رسد. مقاماتی که انسان‌ها همچون پاداش، بر حسب اعمال نیک و بد پیشین خویش به دست می‌آورند، به منزله‌ی شاخه‌های آشواتا است و چون از طرف دیگر هر عملی که انجام می‌شود واکنشی در بر خواهد داشت، مدرکات حواس را همچون شکوفه‌هایی می‌دانند که به سبب شکفتگی تأثّرات پیشین روی شاخه‌های این درخت ظاهر می‌شوند. شاخه ها، ثمره‌ی کارهایی هستند که انسان‌ها در قید زندگی‌های پیشین، مرتکب شده و ریشه‌های پائین درخت که پیوسته به عالم ناسوت است، از کردار آدمیان تغذیه می‌کنند. به همین جهت است که می‌گویند، ریشه‌ی آن به اعمال انسان‌ها اتصال یافته است».
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول